وروجکان مبتکر

وروجکان مبتکر

شما دانش اموزان عزیز دراین وبلاگ با علوم تجربی نهم آشنا خواهید شد
وروجکان مبتکر

وروجکان مبتکر

شما دانش اموزان عزیز دراین وبلاگ با علوم تجربی نهم آشنا خواهید شد

فصل 15

برای مشاهده فیلخم ها و مطالب فصل15 علوم تجربی به ادامه مطلب بروید...

بیابان زایی سومین چالش جهانی بعد از چالش های تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین است. قرن 21 را می توان قرن بحران آب، منابع طبیعی و محیط زیست نامید. اگرچه طی چند دهه اخیر این منابع به طرق مختلف توسط انسان ها مورد بی

اما تلاش های همه جانبه داخلی و جامعه جهانی و دوستداران محیط زیست به بهره برداری اصولی ازاین منابع به عنوان مهمترین راهبرد توسعه پایدار همواره تاکید شده است، از جمله تلاش های قابل توجه جامعه جهانی که در اواخر قرن بیستم به ثمر نشست،تشکیل کنوانسیون مقابله با بیابانزایی ملل متحد بود که با هدف ارائه معقول ترین شیوه مدیریت و بهره برداری از منابع پایه تولید در مناطق خشک و نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب تدوین گردید. ج. ا . ایران در سال 1375 با تصویب مجلس شورای اسلامی سومین کشور متعاهد این کنوانسیون محسوب و آن را به عنوان قانون رسمی و لازم الاجرا در کشور اعلام نمود.

کشورهایی که در نیمکره شمالی زمین در عرض جغرافیایی ۱۵تا ۴۵ درجه واقع شده‏اند، در نوار خشک یا بیابانی کره زمین قرار دارند مانند: ایران، عربستان، صحرای آفریقا، امارات متحده عربی و غیره زیرا در این عرض جغرافیایی، هوای پرفشار مجاور حاره‏ای  حاکم است. ایران با 1.2 درصد از خشکی های جهان و 32.5 میلیون هکتار مناطق بیابانی دارای 2.3 درصد از بیابان های جهان می باشد.


استان خراسان رضوی و بیابان:


استان خراسان رضوی با وسعتی معادل 11740659 هکتار علیرغم جداشدن استان های خراسان شمالی و خراسان جنوبی در سال 1383 هنوز هم به عنوان یکی از استان های پهناور کشور محسوب می گردد. این استان از شمال و شمال شرق با کشور ترکمنستان، از شرق به کشور افغانستان، از جنوب و جنوب شرق به استان خراسان جنوبی، از غرب به استان های یزد و سمنان از شمال غرب به استان خراسان شمالی محدود است. آب و هوای استان به علت تاثیرگذاری عوامل مهمی از جمله موقعیت جغرافیایی، وجود مناطق کویری و کوه های مرتفع متنوع و خشک تا نیمه خشک است. این وضعیت آب و هوایی موجب شده تا اکوسیستم حاکم بر مناطق بیابانی استان حساس و شکننده گردد.

علاوه براین جنگ زدگی کشور افغانستان در سال های گذشته و تخریب بسیار شدید عرصه منابع طبیعی آن و نداشتن برنامه های احیاء و اصلاح منابع طبیعی توسط این کشور بعد از جنگ، درمناطق همجوار با شرق استان خراسان رضوی مثل مناطق بیابانی هرات در مجاورت شهرستان های تایباد و تربت جام و وجود کویر و صحرای بزرگ قره قوم در کشور ترکمنستان درشمال شهرستان های سرخس، درگز و قوچان برحساسیت و شکنندگی این شرایط افزوده است .

براساس مطالعات طرح ملی مدیریت مناطق بیابانی کشور و طبقه بندی پوشش گیاهی دراستان خراسان رضوی 6010629 هکتار مناطق بیابانی وجود دارد که این سطح حدود 18.4 درصد از مناطق بیابانی کشور و حدود 51 درصد از سطح کل استان را شامل می شود ، ضمناً باقی اراضی مرتعی، جنگلی و کشاورزی استان در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد. همچنین براساس طرح ملی شناسایی کانون های بحرانی فرسایش بادی کشور، در استان خراسان رضوی 1651511 هکتار از اراضی واقع در مناطق بیابانی تحت تاثیر فرسایش بادی بوده که معادل 8.47 درصد از مساحت اراضی تحت تاثیر فرسایش بادی کشور می باشد. علاوه براین 768700 هکتار از این اراضی در کانون های بحرانی فرسایش بادی قرار دارد که معادل 11.8 درصد از مساحت کل کانون های بحرانی کشور بوده که در 15 کانون و 17 نقطه با شدت های فرسایشی 1 و 2 و 3  گسترده شده است. 

براساس مطالعات انجام شده، عوامل موثر در بیابانزایی استان به دو گروه تقسیم می شود:


1- گروه عوامل محیطی:


1-1- وسعت اقلیم خشک و نیمه خشک استان و موقعیت خاص جغرافیایی آن.

1-2- سازندهای زمین شناسی آلوده کننده منابع آب و خاک در سطح وسیع از جمله گنبدهای آهکی و کاسه های نمکی و دق های رسی.

1-3- دوره های خشکسالی با مدت طولانی و دوره های کوتاه.

1-4- شکنندگی و حساسیت اکوسیستم های حاکم بر مناطق بیابانی.

1-5- زمان و مدت باد های موسمی و با سرعت بالا و پی در پی در استان از جمله در سرخس، سبزوار، خواف. و نیز متاثر بودن از بادهای 120 روزه موسوم به سیستان.

2- گروه عوامل انسانی :


این گروه از عوامل نیز به 5 زیر گروه تقسیم می شود که عبارتست از :

- 2- تخریب منابع خاک استان که به دلایل تغییر کاربری زمین، کاهش حاصلخیزی خاک، کاهش عمق خاک در اثرفرسایش آبی و بادی و عدم رعایت اصول علمی شخم درمزارع اتفاق می افتد.

2-2- تخریب منابع گیاهی استان که به علت چرای مفرط و مازاد بر ظرفیت و خارج از فصل مراتع، بوته کنی و قطع درختچه و درختان و آتش سوزی و بروز آفات و بیماری ها اتفاق می افتد.

3-2- تخریب منابع آب استان، که به دلیل افت سفره های آب زیرزمینی، کاهش کیفیت منابع آب و افزایش املاح آلوده کننده، افزایش آلودگی های صنعتی و میکروبی  و زهدار شدن اراضی در اثر آبیاری غیرصحیح رخ می دهد.

4-2- توسعه تکنولوژی در اراضی استان و تبدیل اراضی منابع طبیعی و زراعی به مناطق مسکونی و صنعتی و همچنین بهره برداری غیراصولی از معادن صورت می گیرد.

5-2- بروز ناهنجاری در روابط و مناسبات اجتماعی که به دلایل فقر، بیکاری، مهاجرت، افزایش جمعیت و عدم هماهنگی بین دستگاه های موثر و متاثر از بیابانزدایی حادث می شود.


مهمترین راهکارها و پیشنهادات برای کنترل عوامل بیابانزایی استان :


1 - ظرفیت سازی و فرهنگ سازی کنترل پدیده بیابانزایی با مشارکت جوامع روستایی و عشایری که بهره برداران عرفی و محلی مناطق بیابانی را تشکیل می دهند.

2 - ساماندهی، توانمندسازی و بسیج جوامع روستایی و عشایری جهت مهار پدیده بیابانزایی با بهره گیری از الگوی پروژه بین المللی ترسیب کربن.

3 - دستیابی به مدل مدیریت هماهنگ دستگاه های دولتی و غیردولتی موثر از پدیده بیابانزایی.

4 - ظرفیت سازی در دستگاه های دولتی و غیردولتی، مدیریت استانی و شهرستانی و تشکل های مردمی جهت کنترل پدیده بیابانزایی و فرسایش بادی .

5 - ظرفیت سازی و سازماندهی نظام بهره برداری پایدار از مراتع ییلاقی، میان بند و قشلاقی استان.

6 - بهینه سازی مصرف انرژی و ظرفیت سازی استفاده از انرژی های نو مانند خورشید، باد و بیوگاز برای کاهش تخریب درعرصه های بیابانی و منابع طبیعی.

7 - تامین اعتبارات کافی برای تقویت انجام تحقیقات کاربردی جهت تامین نیازهای بخش اجرا در زمینه مقابله با بیابانزایی.

8 - ساماندهی کاربری ها واستفاده از اراضی استان براساس قابلیت های آنها (اجرای طرح آمایش سرزمین)

9 - ساماندهی بهره برداری بهینه از نهاده ها از جمله سم و کودشیمیایی در مزارع کشاورزی.

10- ساماندهی بهره برداری از پساب های صنعتی و فاصلاب های شهری و آب های غیر متعارف.

11- ساماندهی روشهای انتقال آب و سیستمهای آبیاری.

12- انعقاد تفاهم نامه و قرارداد همکاری با کشورهای همسایه، افغانستان و ترکمنستان در زمینه تهیه واجرای طرح های مشترک مقابله با بیابانزایی با همکاری نهاد های بین المللی.

13- ایجاد سیستمهای هشدار دهنده و پیش آگاهی خشکسالی.

14- ایجاد شبکه سنجش، ارزیابی و پایش روند تغییرات معیارها و شاخص های بیابانزایی.

15- تامین و تخصیص کامل اعتبارات و تسهیلات مورد نیاز اجرای برنامه های بیابانزدایی براساس طرح های مصوب و ملی نمودن اعتبارات استانی بیابانزدایی به لحاظ ماهیت حاکمیتی وفرا استانی وشهرستانی بودن آن. 

مهری و تخریب قرار گرفته اند..


گرده افشانی مهم ترین فایده زنبور عسل
در حالی که بیشتر افراد فکر می کنند مهمترین کار زنبورعسل تولیدعسل  و سایر محصولات مثل گرده گل و ژل رویال  می باشد اما اینگونه نیست در واقع 90 درصد کارایی زنبورعسل مربوط به گرده افشانی می باشد.

گرده افشانی در گیاهان و درختان به روش های مختلفی انجام می شود که گرده افشانی به وسیله حشرات و مخصوصا زنبورعسل مهمترین روش القاح گیاهان می باشد.زنبورعسل در هر پروازش به بیرون کندو در حستجوی شهد و یا گرده گل از گل های زیادی بازدید می کند. گرده گل که در واقع اسپرم گیاهان هستند به پرزهای بدن زنبور می چسپند و یا زنبور خودش آنها را جمع آوری می کند و در بازدیدش از گل های دیگر گرده های گل باعث باروری آن گل می شوند.

در بسیاری از درختان میوه مثل سیب یا گیلاس و ... 90 درصد کار گرده افشانی و بارورسازی را زنبورعسل انجام می دهد. گرده افشانی درختی مثل بادام هم به صورت 100 درصد توسط زنبورعسل انجام می شود. گیاهان و درختانی هم که توانایی خودگرده افشانی را دارند اگر زنبورعسل این کار را برایشان انجام دهد کیفیت و کمیت محصولشان جندبرار خواهد شد. مقایسه کنید با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی!

 

به خوبی مشخص می شود که اگر زنبورعسل نباشد میزان کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی به شدت کاهش می یابد و طبق نظر کارشناسان محصولات کشاورزی به 25 درصد کاهش میابند یعنی زنبورعسل نقش مستقیم در تولید 75 درصد محصولات کشاورزی مورداستفاده انسان را دارد. در سال 1999 محققان دانشگاه کرنل امریکا نقش زنبورعسل در تولید محصولات کشاورزی آمریکا را بالغ بر 14.6 میلیارد دلار برآورد کردند.فکر می کنید این رقم برای کشور ما و یا کره زمین چقدرخواهد بود؟

متاسفانه در کشور ما در فصل کوچ دادن زنبورهای عسل بسیاری از باغ داران مانع از گذاشتن کندوها درون باغشان می شوند وبسیاری حتی طلب کرایه زمین می کنند وبدتر از همه با سمپاشی بی موقع و غیراصولی زنبورهای عسل را قتل عام می کنند. غافل از اینکه 90 درصد سود زنبورهای عسل به محصولات آنها برمیگردد. در کشورهای توسعه یافته یک هماهنگی سازمان یافته بین کشاورزان و باغداران و زنبورداران وجود دارد که هم باعث رضایت کشاورز و هم باعث رضایت زنبوردار می شود.

دربعضی از استان های کشور چین به دلیل استفاده بی رویه از سموم کشاورزی هیچ حشره ای باقی نمانده است و مجبورهستند گرده گل بخرند و به صورت دستی و گل به گل خودشان عمل گرده افشانی را انجام بدهند!! کاری که زنبورعسل بدون هیچ منتی انجام میدهد.

بدون زنبورعسل و دیگر حشراتی که گرده افشانی را انجام می دهند گیاهان و درختانی که برای گرده افشانی به این حشرات وابسته اند نابود خواهند شد و انسان ها منبع غذا و اکسیژن خود را از دست می دهند و به قول اینشتین انسان فقط 4 سال بدون زنبورعسل زنده خواهد ماند. کشاورزانی که دانسته یا نادانسته با سموم شیمیایی زنبورهای عسل را می کشند باید بدانند با این کار به طبیعت آسیب می زنند و زندگی نسل های آینده را به خطر می اندازند. با خانواده و دوستان خود درباره مهمترین نقش زنبورعسل صحبت کنید و آنها را از اینکه چقدر زنبورهای عسل برای طبیعت مهم می باشند آگاه کنید.




ارتباط زنبور و گیاهان گل دار

رتباط گل و زنبور به وسیله سیگنال‌های الکتریکی 

گل‌ها برای جلب توجه حشراتی نظیر زنبور عسل از الگو سیگنال‌های الکتریکی‌ استفاده میکنند. براساس مطالعات اخیر محققان، روش گل‌ها برای برقراری ارتباط بسیار پیچیده است. این تحقیقات برای اولین بار نشان داده است که حشرات گرده افشان نظیر زنبور عسل قادرند تا سیگنال‌های الکتریکی‌ که توسط گل‌ها تولید میشود را پیدا کنند.

گل‌ها اغلب برای جلب توجه زنبور عسل از خود رنگ‌های روشن و بوی فریبنده و دلپذیر تولید میکنند. همچنین پژوهشگران دریافتند که گًل‌ها نشانه‌‌های نئونی مربوط به خود را دارند که الگوهایی از سیگنال‌های الکتریکی‌ هستند و به وسیله آنها میتوانند تا با حشرات گرده افشان ارتباط برقرار کنند و آنها را به سمت خود جلب کنند.معمولان گیاهان بار الکتریکی‌ ضعیف و منفی‌ منتشر میکنند این در حالیست که زنبور‌ها در هنگام پرواز بار الکتریکی‌ مثبت را دریافت می‌کند. هنگامی که بار الکتریکی‌ زنبور به بار الکتریکی‌ گًل نزدیک میشود هیچ جرقه‌ای تولید نمی‌شود بلکه تنها یک نیروی الکتریکی‌ کوچکی تولید میشود که میتواند به صورت بالقوه اطلاعات را بین گًل و زنبور انتقال دهد.


محققان با قرار دادن الکترود در ساقه گلهای اطلسی نشان دادند هنگامی که زنبور عسل در حال نشستن روی گلی است، اگر مدت کوتاهی‌ قبل از آن زنبور عسل دیگری روی گل نشسته باشد، آن گل قادر است تا با تغییر ویژگی‌‌های بالقوه خود برای مدت چند دقیقه این موضوع را به زنبور عسل اطلاع دهد و زنبور قادر است این سیگنال‌های الکتریکی‌ را از گل مورد نظر در بین انبوهی از گلها شناسایی کند.هنوز مشخص نشده است که زنبور‌ها چگونه میتوانند این سیگنال‌های الکتریکی‌ را تشخیص دهند. هرچند محققان دریافتند که زنبور‌های عسل مو دار در هنگام مواجه با نیروی الکترواستاتیک درست مانند نزدیک کردن موی انسان به صفحه تلویزیون موهایشان سیخ میشود.


کشف چنین تشخیص الکتریکی‌ دریچه جدیدی از ادراک حشرات و ارتباطات گل به روی ما باز کرده است. دکتر هدر ویتنی نویسنده این مقاله گفته است: " این دریچه جدید ارتباطی‌ نشان دهنده آن است که چگونه گل‌ها قادرند تا به صورت بالقوه زنبور عسل را در مورد وجود شهد یا نبود آن آگاه سازند."

پروفسور رابرت مسئول این تحقیقات بیان کرد:" خواسته یک گل جذب زنبور و پس از آن فراهم کردن شهد است. تحقیقات در مورد تعامل بین گل و زنبور سابقه طولانی‌ دارد بنا براین شاید جای تعجب نباشد که امروزه هنوز در پی‌ کشف رابطه پیچیده بین آنها هستیم."


 

حواس کمک  کننده به یوزپلنگ هنگام شکار


1چشم .

2 اندام های حرکتی.

3دندان  ها.


چشم


 چشمان یوزپلنگ به رنگ زرد مایل به قهوه ای بوده و دارای مردمک گردی می باشد. نسوی می گوید: “رنگ چشمش از سه گونه بود، زرد و سیاه و میانه این هر دو و آنرا زیتونی خوانند.” پوزه کوتاه جانور به چشمها اجازه می دهد که در موقعیتی قرار بگیرند که حداکثر کارکرد بینایی را داشته باشند. به علاوه، چشمها در بالای سر جانور قرار گرفته و به جانور این امکان را می دهند که وقتی از پشت علفها و بوته ها اطراف را زیر نظر گرفته ، به راحتی بتواند بدون اینکه دیده شود، شکار خود را انتخاب کرده و زیر نظر بگیرد. حس بینایی در یوزپلنگها قویترین حس می باشد و یوزپلنگ برای پیدا کردن شکار، از این حس بیشتر از سایر حواس خود استفاده می کند. البته، حس بویایی آنها نیز نسبتا خوب است، ولی کارآیی آن به اندازه بینایی نیست. از موارد قابل توجه درباره چشم یوزپلنگ، شکل ناحیه موسوم به foveal در آنها است. این ناحیه که برای تیزبینی تخصص یافته است، در انسان به صورت یک حفره مرکزی بوده که در پشت شبکیه قرار دارد، ولی  این ناحیه در گربه سانان به صورت یک نوار کاملا افقی در آمده که در آن گیرنده های نوری بسیار حساسی وجود دارد، چراکه آنها لازم نیست مراقب اشیاء  بالا یا پایین خود باشند، بلکه باید فقط حواسشان را جمع وقایعی کنند که در روبرو اتفاق می افتد. در یوزپلنگ این خصوصیت به شدت تقویت شده و ناحیه foveal به صورت یک نوار کاملا افقی و بسیار باریکی درآمده که دارای سلولهای عصبی بسیار حساسی است. این نوار افقی بیشتر افق بینایی جانور را که دقیقا همانجایی است که باید به دنبال شکارش بگردد، پوشش می دهد و باعث می شود یوزپلنگ شکارش رابه خوبی و با وضوح زیاد در سطح افق ببیند. نکته جالب دیگری که در مورد یوزپلنگها وجود دارد آن است در حین دویدن، غشائی بر روی چشم آنها قرار می گیرد و از آن محافظت می کند.

 

اندامهای حرکتی


دست و پای یوزپلنگ بسیار بلند ، باریک، ظریف و البته قوی بوده و نسبت به بدنش در مقایسه با گربه سانان بزرگ دیگر بلندتر است. تعداد انگشتان آنها در دست 5 و در پا 4 عدد می باشد. تنها چهار انگشت از 5 انگشت دستها با زمین تماس دارد و انگشت پنجم که در واقع انگشت شست می باشد، بالاتر از بقیه انگشتان و در پشت دست قرار گرفته و با زمین تماس ندارد.

یکی از مهمترین تفاوتهای میان یوزپلنگ و سایر گربه سانان که بیش از هر چیز دیگر آنرا از سایر اعضای این خانواده متمایز کرده است، پنجه های آزاد و بدون حفاظ آنها می باشد که البته این ویژگی را می توان به عنوان یکی از شباهتهای یوزپلنگ با سگ سانان بیان کرد. وقتی توله یوزپلنگها به دنیا می آیند، در ابتدا پنجه های سوزنی و تیزی دارند که می توانند آنها را در غلافهای پوستی که در انگشت همه گربه سانان وجود دارد، پنهان نماید. ولی به تدریج که بزرگتر می شوند، این غلافها تحلیل رفته تا اینکه  از سن 6 ماهگی، کاملا ناپدید شده و تنها اثری اندک از آن به جای می ماند. درنتیجه، چون پس از این سن جانور دیگر نمی تواند پنجه های خود را جمع کند، پنجه های بزرگش رفته رفته کند می شود و در نهایت به ابزاری تبدیل می شود که برای دویدن با سرعت بالا مناسب است نه برای کشتن شکار. افزون بر این، توله یوزپلنگها به علت دارا بودن پنجه های تیز، می توانند مانند دیگر گربه سانان به خوبی از درخت بالا بروند، ولی یوزپلنگهای بالغ  به خاطر کند بودن پنجه هایشان، نمی توانند از درخت بالا بروند و اگر مجبور شوند، این کار را با ناشیگری زیاد انجام می دهند. در عوض، بالغها دوست دارند که روی تنه خمیده درختان و یا درختان افتاده رفته و از آنجا محیط اطراف خود را زیر نظر بگیرند.  پنجه انگشت پنجم دستها (شست)، از آنجا که مانند پنجه انگشتان دیگر با زمین در تماس نیست، تیزی خود را حفظ کرده و به خوبی رشد می کند و مانند چنگکی بزرگ و کاملا خمیده، در پشت پا زدن به شکار و گرفتن و نگه داشتنن آن به یوزپلنگ کمک می کند. یوزپلنگهایی که در اسارت هستند، از آنجا که مانند یوزپلنگهایی که در طبیعت به سر می برند تحرک و فعالیت ندارند، معمولا پنجه هایشان خیلی کمتر کند شده و تقریبا مانند پنجه انگشت شست تیزی خود را حفظ می کنند.

معمولا گفته می شود که یوزپلنگ نمی تواند پنجه هایش را جمع کند و در واقع پنجه هایش غیر قابل جمع شدن هستند. این مسأله شاید به تعبیری درست نباشد، چون بین دو بند آخر انگشتان دست و پای یوزپلنگ همانند سایر گربه سانان، دو ماهیچه جمع کننده و باز کننده وجود دارد که یوزپلنگ قادر است به وسیله آنها پنجه های خود را تا حدی جمع کند. ولی همانطور که گفته شد، تفاوت اصلی که میان یوزپلنگ و سایر گربه سانان وجود دارد، فقدان غلافهای پوستی در انتهای انگشتان است. به عبارت دیگر جانور می تواند پنجه هایش را جمع کند، ولی محافظی وجود ندارد که پنجه هایش درحالت استراحت که جانور نیازی به آنها ندارد، درون آنها قرار گرفته و از کند شدن حفظ شود. از این رو، پنجه های یوزپلنگ همیشه لخت و بدون حفاظ هستند. همین پنجه های آزاد یوزپلنگ یکی از ابزار بسیار مهم در دویدن یوزپلنگ به هنگام تعقیب شکار می باشد و در واقع می توان آنها را به کفشهای دوندگان تشبیه کرد که حین دویدن باعث می شود که محکمتر خودش را به زمین بند کند و به این ترتیب گامهای پرقدرت تر و در نهایت بلند تری بر دارد. برخی این مسأله را همراه با سایر ویژگیهای خاص یوزپلنگها، دلیلی می دانند بر اینکه یوزپلنگها در روند تکاملی خود درحال دور شدن از سایر گربه سانان هستند.

از آنجا که پنجه های یوزپلنگ همیشه آزاد هستند، بنابراین اثر پنجه ها همیش در ردپای آنها باقی می ماند و این برای محققینی که در طبیعت بر روی یوزپلنگ مطالعه و بررسی می کنند، شاید جالب ترین و در عین حال مهمترین تفاوتی است که بین ردپای یوزپلنگ و سایر گربه سانان وجود دارد. البته، وجود اثر پنجه ها در ردپای یوزپلنگ، ردپای آنرا به ردپای سگ سانان مخصوصا گرگ و همچنین کفتار شبیه ساخته است. در قسمت قدامی رد یوزپلنگ، بالشتکهای کف دستی گربه ها یک بریدگی و در قسمت خلفی آن دو بریدگی دیده می شود، حال آنکه سگ سانان در قسمت قدامی فاقد بریدگی و در قسمت خلفی تنها یک بریدگی دارند. به این ترتیب با استفاده از این دو مشخصه بارز یعنی وجود اثر پنجه ها و داشتن دو بریدگی در قسمت خلفی بالشتکها، می توان رد یوزپلنگ را تشخیص داد.

کف دست و پای یوزپلنگ دارای بالشتکهای سختی است که در جلو نوک تیز شده اند که احتمالا سازشی است برای ترمزهای ناگهانی. این ویژگی یوزپلنگ نیز به سگ سانان شباهت دارد نه گربه سانان، چون بالشتکهای آنها هم سخت می باشد، ولی سایر گربه سانان دارای بالشتکهای نرمی در کف دست و پای خود هستند. وجود این بالشتکهای سخت، دویدن در زمین های سفت و سخت را برای جانور‍ تسهیل می نماید. علاوه بر این، بالشتک کف دستهای آنها به جای فرو رفتگی های کوچکی که در میان گربه سانان معمولتر است،‍ دارای یک جفت خط برجسته طولی است که مانند گل های تایر از سُر خوردن یوزپلنگ در سرعت بالا، حین تغییر مسیر در دویدن و ترمز کردن جلوگیری می کند.

 

دندانها


فرمول دندانی: پیشین: 3/3 ، نیش؛ 1/1، آسیای کوچک؛ 2/3، آسیای بزرگ؛ 1/1

 یوزپلنگ علاوه بر تفاوتهای مورفولوژیکی و ساختاری که با سایر گربه سانان دارد، ساختار دندانی منحصر به فردی هم دارد. دندانهای نیش در مقایسه با استانداردهایی که در خانواده گربه سانان وجود دارد، کوچکتر بوده و کمتر رشد کرده اند. به علاوه، دندانهای نیش که در تمامی گربه سانان تاحدی پهن شده، در یوزپلنگ بسیار کمتر پهن شده است. چنین تفاوتهایی میان نیش یوزپلنگ و سایر اعضای این خانواده، مبین روش شکار منحصر به فرد یوزپلنگ در این خانواده می باشد، چون یوزپلنگ پس از تعقیب شکارش، دندانهای نیش خود را در گلوی آن فرو کرده و پس از چند دقیقه نگه داشتن، آنرا خفه می کند، حال آنکه گربه سانان دیگر عموما جانوران تعقیب کننده ای به شمار نمی روند، بلکه آنها پس از کمین کردن برای شکار و غافلکیر کردن آن، سعی می کنند دندانهای نیش خود را وارد ستون فقرات شکار در ناحیه گردن نموده و آنرا بشکنند، لذا نیازمند نیشهای قوی تر و بزرگتری هستند که یوزپلنگ به خاطر روش شکارش، تا حدی بی نیاز از آن است.

از سوی دیگر، دندانهای آسیا و پیش آسیا بسیار باریک، تیز و تیغه مانند می باشند و در واقع، تقریبا برای تکه تکه کردن گوشت شکار سازگاری حاصل کرده اند که نشان دهنده آنست که یوزپلنگ ها قادر نیستند استخوانهای بزرگ را بجوند.

در فک بالا، دندانهای نیش کاملا صاف نبوده، بلکه دارای انحنای مشخصی در انتهای تحتانی خود هستند. نکته جالبی که در مورد دندانهای نیش این جانور وجود دارد، کاهش اندازه ریشه های این دندانها می باشد. دلیل آن، این است که مجرای بینی در هر دو طرف خود توسط ریشه های نیشها محدود شده و بنابراین، کاهش اندازه ریشه آنها به مجرای تنفسی اجازه می دهد که بزرگتر شود. برای یوزپلنگ که انفجارهای سرعتش معروف است، افزایش هوای ورودی احتمالا از داشتن دندانهای نیش بزرگ ارزشمندتر می باشد. بنابراین شاید بتوان گفت که یوزپلنگ دندانهای نیش کوچکی دارد، چون بسیار سریع می دود!

در فک پایین، دندانهای نیش ضعیفی وجود دارد که فاقد انحنای تحتانی بوده و به صورت صاف هستند. شکل ظاهری دو پیش آسیا مشابه دومین پیش آسیای بالایی بوده و دارای چهار برجستگی تیز و برنده می باشند. دندان کارناسیل هم که در واقع همان دندان آسیا است، به خوبی رشد کرده و قوی است. در قاعده پشتی این کارناسیل، برجستگی کوچک و مشخصی وجود دارد که کارناسیل پلنگ فاقد آن است و به این ترتیب، می توان از آن به عنوان یکی از وجوه تمایز این دو گونه که شباهتهای بسیار زیادی به هم دارند، استفاده نمود. دندانهای شیری یوزپلنگ در سن 8 ماهگی کاملا توسط دندانهای دائمی جایگزین می شوند.

یوزپلنگ ها علاوه بر ویژگی های منحصر به فرد ساختار دندانی خود، دو ناهنجاری مهم و آشکار در دندانهای خود دارند که البته تاکنون فقط در آنها دیده شده است. اولین ناهنجاری حالتی است که در آن دندانهای آسیای پایینی در سقف دهان فرو رفته و آنرا سوراخ می کنند. این مسأله که می تواند باعث بروز اختلالات کشنده ای شود، اغلب در میان یوزپلنگهایی که در اسارت متولد شده اند، رخ می دهد و برای نخستین بار در سال 1982 در باغ وحش سن دیه گو که در حال حاضر از مهمترین مراکز تکثیر و پرورش یوزپلنگ در جهان به شمار می رود، گزارش شده است. ناهنجاری دیگر، تجمع  دندانهای پیشین است که هم در طبیعت و هم در اسارت گزارش شده است. این مسأله دارای حالتهای مختلفی است و ممکن است جزئی یا کلی باشد، به صورتیکه در شدیدترین حالت، به نظر می رسد که دندانهای پیشین به جای آنکه در یک ردیف قرار داشته باشند، در دو ردیف موازی قرار گرفته اند.




 زیان های استفاده از گونه های جانوری بیگانه


تغییر در ساختار زیست بوم ها:
اجتماعات گونه ها و تعامل آن ها با زیست بوم هایشان هم برای حفظ این گونه ها و هم برای تکامل موفقیت آمیز آن ها در آینده ضروری است.

این تغییرات چه در جمعیت های گونه ها و چه در محیط زیست آن ها می تواند باعث تغییر تمام زیست بوم شود. تغییر در ساختار زیست بوم ها عامل مهمی در نابودی زیستگاه ها و گونه هاست.

تغییرپذیری و تغییر اقلیم منجر به نابودی تنوع زیستی می شود. اگر گونه ها و جمعیت ها زمان کافی برای سازگارشدن با تغییر شرایط اقلیمی نداشته باشند ممکن است برای همیشه ازبین بروند.

 

گونه های مهاجم و بیگانه:
معرفی گونه های غیربومی که جایگزین گونه های بومی و محلی می شوند دومین عامل نابودی تنوع زیستی است. گونه های مهاجم و بیگانه جایگزین گونه های بومی شده و اغلب باعث انقراض آن ها می شوند. معرفی گونه های مهاجم جانوری و گیاهی سالانه در حدود 1.4 تریلیون دلار زیان اقتصادی به همراه دارد.

 

بهره برداری بی رویه:
شکار، صید و نگه داری بی رویه یک گونه می تواند به سرعت باعث کاهش آن شود. تغییر الگوی مصرف انسان ها اغلب اصلی ترین علت این بهره برداری ناپایدار از منابع طبیعی است.

 

آلودگی ها:
نظام های زیستی به آهستگی به تغییراتی که در محیط زیست پیرامونشان رخ می دهد واکنش نشان می دهند. آلودگی آسیب های جبران ناپذیری به گونه ها وارد می کند.

 

تغییر اقلیم جهانی:
تغییرپذیری و تغییر اقلیم منجر به نابودی تنوع زیستی می شود. اگر گونه ها و جمعیت ها زمان کافی برای سازگارشدن با تغییر شرایط اقلیمی نداشته باشند ممکن است برای همیشه ازبین بروند.

 

چه اتفاقی درحال وقوع است؟
سرعت همیشه چیز خوبی نیست. گونه ها با آهنگی بسیار سریع که در تاریخ زمین شناسی بی سابقه است در حال از بین رفتن هستند و بیشتر این انقراض ها به خاطر فعالیت های انسان هاست.

 

بعضی "سازمان های حفاظت از گونه ها" برآورد می کنند که گونه ها با سرعتی حدود "هر 20 دقیقه یک گونه" در حال انقراض هستند.
اغلب می گویند که سرعت ازبین رفتن گونه ها امروز 1000 تا 10000 برابر بیشتر از سرعت انقراض طبیعی است.

 

متخصصان برآورد کرده اند که اگر ما انسان ها همچنان به همین شیوه زندگی ادامه دهیم هرسال 0/1 تا 0/01 از تمام گونه ها از بین خواهند رفت.

 

ممکن است این رقم در ظاهر زیاد نباشد اما اگر در نظر بگیرید که 100 میلیون گونه مختلف برروی کره زمین وجود دارد آن وقت سالانه حدود 10000 تا 100000 گونه درحال انقراض هستند.

 

با توجه به برآوردهایی که به تازگی صورت گرفته است می دانیم که بیش از یک سوم گونه های شناسایی شده در "پژوهش بین المللی تنوع زیستی در سال 2009 " اکنون در خطر انقراض هستند.

 

17291 گونه از 47677 گونه ای که در لیست قرمز اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت قرار دارند با خطر جدی روبه رو هستند.

 

این لیست نشان می دهد که 21 % از تمام پستانداران شناسایی شده، 30 % از تمام دوزیستان، 12 % از پرندگان، 28 % ازگیاهان و 35 % از بی مهرگانی که تاکنون شناسایی شده اند در معرض خطر هستند.

 

چرا این مساله اهمیت دارد؟


حفظ تنوع زیستی نقش مهمی در رفع نیازهای ضروری انسان دارد مثل تامین آب های دائمی و تمیز، پیشگیری از وقوع سیل و طوفان و ایجاد اقلیم پایدار.

 

نابودی تنوع زیستی خطرناک و پیامدهای آن سریع است:

  • کاهش فرصت ها برای کسب درآمد، سلامت، آموزش و زندگی بهتر.
  • کاهش ماهی ها در دریا یعنی غذای کمتر برای بقا
  • کمبود آب تمیز
  • کمبود منابع جنگل مانند غذا و گیاهان دارویی
  • و در طولانی مدت، درآمد کمتر برای جوامعی که خود جزو فقیرترین کشورهای جهان هستند

تنوع فرهنگی و تنوع زیستی ارتباط بسیار نزدیکی باهم دارند. اگر یکی را از دست بدهیم ممکن است دیگری را نیز از دست بدهیم. تنوع جوامع، فرهنگ ها و زبان ها که در طول تاریخ بشر به وجود آمده است نیز ارتباط نزدیکی با تنوع زیستی و فواید آن دارد.

 

(حفظ تنوع زیستی نقش مهمی در رفع نیازهای ضروری انسان دارد مثل تامین آب های دائمی و تمیز، پیشگیری از وقوع سیل و طوفان و ایجاد اقلیم پایدار.)

 

چه راه حل هایی وجود دارد؟


در کشورهای مختلف در سراسر دنیا اقدامات تازه ای برای افزایش توسعه پایدار و حفظ تنوع زیستی صورت می گیرد که عبارتند از:

 

1.اقتصاد سبز ابتکاری است که گذار به اقتصادی کم-کربن و پایدار را سرعت می بخشد. اقتصادی که می تواند پاسخگوی چالش های متعددی باشد و فرصت های گوناگونی برای قرن بیست ویکم فراهم کند.

 

2. تلاش برای افزایش تعداد، وسعت و اتصال مناطق حفاظت شده هم در خشکی و هم در دریا.

 

3. توجه هرچه بیشتر بر اجرای قراردادهای زیست محیطی چندجانبه که به تنوع زیستی مربوط می شود مانند:

  • (CBD) پیمان تنوع زیستی
  • (CITES) . پیمان منع تجارت گونه های درخطر اعم ازگونه های وحشی گیاهی و جانوری 
  • (CMS) . پیمان گونه های مهاجر 
  • پیمان رامسر درباره تالاب ها و پیمان میراث جهانی.

4. افزایش برنامه های اخبار، آموزش و آگاهی عمومی درباره تنوع زیستی با هدف واردکردن تنوع زیستی به زندگی روزمره مردم و معیشت آن ها.

 

5. شناسایی و ایجاد فرصت های سرمایه گذاری روستایی بر پایه تنوع زیستی مانند اکوتوریسم (بوم-گردشگری) و کاوش زیستی که هم به جوامع محلی کمک می کند و هم به محیط زیست، گونه ها و زیستگاه های آن ها.

 

6. حمایت از توسعه پایدار و مبتنی بر تنوع زیستی با جلب توجه افراد به مناطقی که مورد بهره برداری ناپایدار قرار می گیرند.

 

7. ایجاد منافع مهم اقتصادی و اجتماعی برای تامین جوامع محلی و ایجاد انگیزه برای حفاظت از زیستگاه ها.

 

8. شناسایی راه هایی برای تقسیم عادلانه منافع حاصل از حفاظت و استفاده پایدار بین جوامع محلی و سهام داران.

 

 

زمان آن است که به دست آوردهای گذشته خود نگاه کنیم و بر اساس آن ها و با استفاده از تجربه، هوش و آینده نگری به سوی موفقیت گام برداریم.

این امر نیازمند تغییر نگرش ما درباره مسائل محیط زیستی است. یعنی دولت های جهان باید دانشمندان و سیاست مداران را با هم متحد کنند.

یعنی پیوند دادن معیشت ها، مبارزه با فقر و برنامه ریزی برای توسعه و ایجاد زیرساخت های جدید.

 

این دستورالعملی است که می توانیم به کار گیریم:

 

تنوع زیستی را به نیازهای روزمره مردم پیوند دهیم تا احساس مسئولیت برای حفظ تنوع زیستی و پیشگیری از نابودی آن در 
میان آن ها گسترش یابد.

 

مراقب باشیم که علم و سیاست نقش برابری را در تصمیم گیری ها داشته باشند

 

دلایل اقتصادی زیادی برای حفظ تنوع زیستی وجود دارد ولی این دلایل باید به صورت اقدامات داخلی و بین المللی درآیند تا بتوان ظرفیت های تنوع زیستی را بهتر شناخت.

 

در انتخاب ها و سبک زندگی خود تجدید نظر کنیم تا جا برای گونه هایی که برروی این زمین زندگی می کنند فراهم شود. شک نکنید که این به زندگی همه ما مربوط می شود.



ازبین رفتن تنوع زیستی به دست انسان


کاهش و تجزیه زیستگاهها و مناظر طبیعی...
از بین رفتن گونه های جانوری و گیاهی ...

کشاورزی ...

انرژی ...

ماهیگیری ...

جنگل داری ...

صنعت ...

توریسم و سرگرمی ...

زیرساختها و حمل و نقل ... 


کاهش و تجزیه زیستگاهها و مناظر طبیعی.

توسعه و بسط فعالیتهای انسانی به محیط طبیعی، از طریق شهرنشینی، تفریح و سرگرمی، صنعتی سازی و کشاورزی ایجاد شده و باعث افزایش یکنواختی در مناظر طبیعی و نتیجتا کاهش، ناپدیدی و تجزیه و قطعه قطعه شدن مناظر طبیعی و زیستگاهها می گردد.

روشن است که افزایش بهره برداری از زمین برای استفاده برای انسان به شکل وسیعی مساحت زیستگاههای  هر یک از حیات وحش و همینطور مساحت کلی را در سرتاسر اروپا کاهش می دهد. نتایج این رویداد عبارتند از:

·                کاهش تنوع گونه ها، بواسطه کاهش مساحت محدوده قابل زیست که مرتبط با کاهش ظرفیت جابجایی گونه هاست.

·                همچنین کاهش اندازه زیستگاهها باعث کاهش تنوع ژنتیکی گونه های موجود در آن می شود. زیستگاههای کوچکتر تنها می توانند جمعیت کوچکتری را در خود جای دهد که این موضوع منجر به بی خاصیت نمودن ظرفیت ژنی می گردد.

·                کاهش منابع ژنتیکی از یک گونه باعث کاهش انعطاف پذیری و تکامل پذیری سازگار با موقعیتهای در حال تغییر می گردد.

این شرایط تحت چنین تغییرات  کاهشی در زیستگاهها اغلب ناشی از ارگانیزمهای زندگی طبیعی آنها اتفاق می افتد که منجر می شود که آنها در یک روش طبیعی از زیستگاههای تحت خطر خود فرار کنند. مسیرهای فرار آنها شامل مهاجرت به دیگر زیستگاهها که سازگار با تغییرات هستند یاتبادل ژنتیکی با جمعیتهای در زیستگاههای اطراف آنها می باشد. نگرانی عمده عبارت است از:

·                طبیعت دخالت انسانی، پروژه های انسانی طراحی و در یک مدت زمان کوتاه تر از مقیاس آن در فرآیندهای طبیعی اجرا می گردد.

·                علاوه بر دخالت انسانی، مثل ساخت ساختمانها، بزرگراهها یا راه آهن منجر به تجزیه زیستگاهها شده که محدودیتهای شدید تری را باعث می شود که امکان مهاجرت در میان آنها را ممکن می سازد

·                در موارد شدید تری حتی در ارتباطهای خیلی کم و محدود بین زیستگاهها از بین می رود. چنین انزوایی برای زندگی اجزاء زیستگاهها فاجعه بار است


 

 از بین رفتن گونه های جانوری و گیاهی


اگرچه گونه های نسبتا کمی از گیاهی و جانوری اروپا در قرن حاضر بصورت واقع منقرض گردیده است، تنوع زیستی این قاره تحت تاثیر افزایش تعداد گونه ها و کاهش زیستگاهها در بعضی از مناطق قرار گرفته است. تقریبا 30 درصد استوی ها و 20 درصد گیاهان با ارتفاع بلند در زمره گونه های در معرض تهدید محسوب می شوند. تهدیدات بصورت مستقیم مرتبط با از بین رفتن زیستگاهها بواسطه تخریب، اصلاح و قطعه بندی اکوسیستم ها و همینطور بواسطه افزایش بی رویه از کودهای شیمیایی و آفت کشها، روشهای کشاورزی جامع، شکار و تخریبهای کلی انسانی می باشند. تخریب کلی کیفیت آب و هوای اروپا با اثرات مخرب افزوده شده است.

 

کشاورزی


محیط طبیعی اروپا به شکل غیر قابل حل مرتبط با کشاورزی و جنگلداری است. از آنجائیکه کشاورزی به شکل متداول بستگی به شرایط محیطی است، کشاورزان دارای علاقه ویژه ای به نگهداری منابع طبیعی داشته  و برای قرنها موزائیکی از مناظر حفاظت شده و محیط زیست طبیعی غنی شده را حفظ کرده اند.

بعنوان نتیجه ای از نیازها برای تولید غذا از دهه 1940، سیاستها به سمت تولید از طریق نوعی از مکانیسمها شامل تامین هزینه، دیگر یارانه ها و حمایت از تحقیقات و توسعه سوق یافته است. موفقیت حاصل شده در تولیدات کشاورزی با این وجود مستلزم افزایش اثرات بر محیط زیست می باشد.

کشاورزی مدرن مسئول از بین رفتن حیات وحش و زیستگاههای آنها در اروپا از طریق کاهش و تجزیه زیستگاهها و جمعیت حیات وحش است. زهکشی اراضی مرطوب، تخریب گیاهان بوته ای و استفاده شدید از آفت کشها و کودهای شیمیایی می تواند باعث ایجاد تهدید به حیات وحش گردد. کشاورزی تک کشتی با وضعیت تخصصی یافته بالا می تواند باعث افت عمده در تعداد و گونه ها گردد. بعبارت دیگر، افزایش تولید در وحاد هکتار در مناطق متراکم، حجم احشام را بالا برده و هزینه های پائین برای تولیدات کشاورزی نیز منجر به مرزبندی اراضی کشاورزی شده است و باعث تغییر تنوع مناظر طبیعی اروپا مستقیما به دو نوع عمده گردیده است: زمینهای بایر و زمینهای کشاورزی.

 

انرژی


رها کردن می تواند برای طبیعت مثبت باشد ولیکن این امر لزومی ندارد. رها کردن اراضی خطر آتش سوزی در مناطق مدیترانه ای را افزایش می دهد که باعث کاهش تنوع مناظر طبیعی با مقیاس کوچک و همچنین کاهش در تنوع گونه ای گردد.

تمامی انواع انرژی ها دارای اثرات بالقوه بر محیط زیست طبیعی در درجات مختلف در تمامی مراحل استفاده از مرحله استخراج تا مرحله آخر استفاده می باشد. تولید انرژی از هر منبعی شامل ایجاد انتخاب بین اثرات و میزان اثرات آنها می تواند در مقیاس جهانی و محلی قابل تحمل باشد. بویژه اینکه برای تولید انرژی هسته ای مهم بوده جائیکه خطرات عمده ای از آلودگی رادیو اکتیو مثل نیروگاه چرنوبیل وجود دارد.

شرکت نفتی شل و IUCN پیش نویش آئین نامه های محیط زیستی را مشترکا برای استخراج نفت در مناطق قطبی سیبری تهیه نمودند. دیگر شرکتهای نفتی از این موضوع آگاه بوده و این آئین نامه های محیط زیستی را بصورت داوطلبانه برای توسعه میدانهای نفتی بکار می برند.

با مرور زمان پایدارسازی محیط زیست طبیعی با اجتناب از آسیب رساندن به استفاده های انرژی و کاهش روشهای استخراجی تا مدت زمانیکه هزینه های واقعی عوامل فروش و آلوده کننده ها اثرات اساسی وارد آمده را جبران نمایند بهبود خواهد یافت.

 

ماهیگیری


مبانی بخش ماهیگیری به سمت حوزه های پایدار در جیات وحش آبزیان سوق پیدا می کند. اصول  اثر محیط زیستی مرتبط با فعالیتهای ماهیگیری برداشت نامناسب ماهیها و آبزیان صدفی بوده و دارای اثراتی برای موازنه اکولوژیکی محیط آبزی است. این بخش در وضعیت بحرانی  همراه با ظرفیت بیش از اندازه ناوگانها، استخراج بیش از اندازه از آبزیان، مشکلات بدهی و فروش قرار دارد.

افزایش صنعت کشاورزی ممکن است آلودگی آب را در اروپای غربی افزایش داده و منجر به توسعه آن به سمت مدیترانه و اروپای شرقی و مرکزی گردد.

فعالیتهای ماهیگیری بر روی جانوران آبزی بالدار داشته که نگرانی که وجود دارد این است که تعداد زیادی از دلفین ها کشته شوند.

 

جنگل داری


در مقایسه با دیگر کاربری اراضی مدیریت جنگل دارای سنت طولانی تری در مبانی پایدار پیش رو بواسطه دارد بواسطه اینکه بیش از 30 درصد اروپا هنوز تحت پوشش درختان می باشد. بدون چنین الگوی سازمان یافته ای، احتمالا جنگلها تا الان از سرزمینهای اروپایی ناپدید شده بود. همچنین بعنوان یک بخش اقتصادی، جنگلداری به شکل وسیعی تحت تاثیر وضعیت بکر و طبیعی جنگلهای اروپایی قرار دارد: خاکها زهکشی شده، کودهای شیمیایی و آفت کشها بکار گرفته می شوند، و گونه های غیر بومی کشت می شوند. در بعضی از مناطق تک کشتی جایگزین ترکیب متنوع اصلی جنگل شده است. گونه های تکی دارای حساسیت زیادی به هجوم حشرات، باد یا آتش سوزی  داشته و لذا می تواند منجر به افت اقتصادی و همینطور افت بیولوژیکی گردد. جنگلکاری نامناسب باعث روند جدیدی در اثرگذاری بر پایداری محیط زیست طبیعی گردیده است.

 

صنعت


غالب شکلهای مختلف صنعتی دارای اثر بر روی محیط زیست و ناپلیداری آن می باشد. اثرات در مراحل مختلف در سیکل زندگی هر محصول بستگی به مواد خام مورد استفاده تا مراحل نهایی مصرف محصول برای پسماندهای فاضلاب، بازسازی و استفاده مجدد تغییر می کند. اتفاقات و رویدادهای صنعتی و آسیبهای ناشی از جنگ به نیروگاههای سنعتی نیز می تواند برای محیط زیست طبیعی خطر آفرین باشد.

 

توریسم و سرگرمی


توریسم و سرگرمی به روشهای مختلف بر محیط زیست طبیعی آسیب وارد می سازد. بعبارت دیگر، محدوده های طبیعی اساس و بنیان بعضی از جاذبه های توریستی را از طریق نمایان ساختن ارزش علمی یا رویارویی استثنایی با زندگی جانوری و گیاهی را شکل می دهد. اگرچه، بعضی از شکلهای توریسم می تواند به شکل وسیعی برای مناطق حساس اکولوژیکی تعیین کننده باشد که منجر به تخریب زیستگاهها در زوال یا شکار حتی گونه های نادر و یا در معرض تهدید می گردد. فشار ناشی ازفصول  تعطیلات کوتاه مدت و معین و گاهی کوچک، موقعیتهای مورد علاقه توریستها منجر به اخلال در کاربری اراضی مثل مناطق آلپ در بازه مدیترانه و در امتداد سواحل آبهای داخلی می شود.

 

زیرساختها و حمل و نقل


شاید حمل و نقل عامل اصلی آلودگی در دنیای امروزی بخصوص موضوعات جهانی محیط زیست مثل اثرات گلخانه ای باشد. اثرات کلیدی حمل و نقل شامل تجزیه و قطعه قطعه شدن زیستگاهها و گونه ها و جمعیت ژنتیکی، اخلال در مهاجرت تلفات ترافیکی به حیات وحش است.  از دهه 1970 تاکنون حمل و نقل تبدیل به یک مصرف کننده عمده منابع غیر قابل تجدید که 80 درصد مصرف سوخت از حمل و نقل جاده ایست، شده است.

 




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.